برد

Farsça برد nedir, Farsça - Farsça sözlük برد ne demek?

[ بُ رُ ] (ع اِ) جِ برید. (منتهی الارب).
- علم البرد والمسافات؛ علم بریدها و
مسافت ها. برید عبارت از چهار فرسنگ
است و این علمی است که بوسیلهٔ آن مقدار
فاصلهٔ شهرها بفرسنگ و ...

[ بُ ] (مص مرخم) مصدر مرخم
بردن :
ببردند چیزی که بایست برد
بنزدیک آن مرد بیدار و گرد.فردوسی.
بخواری همی بردشان خواستند
بتاراج و کشتن بیاراستند.فردوسی.

- جان برد؛ بردن جان. نجات جان :
به جانبرد خود ...

[ بُ ] (ع اِ) نوعی از جامه. (مهذب
الاسماء) (آنندراج). جامه ای بوده است قیمتی
و گرانبها. (یادداشت مؤلف). پارچه ای که در
یمن بافته میشده است یا خاص یمن بوده.
قماش که از پشم شتر سازند. (ملخص اللغات ...

[ بُ رَ ] (ع اِ) جِ بُرْدَة. (منتهی الارب). جِ
بُرْد. (منتهی الارب) (آنندراج).

[ بُ رُ ] (ع اِ) جِ برید. (منتهی الارب).

[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان پشتکوه
بخش سورتیجی بخش چهاردانگه شهرستان
ساری و سکنهٔ آن ۴۳۰ تن است.
(فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).

[ بَ رِ ] (ع ص) سحاب برد؛ ابر تگرگ
بار. (منتهی الارب) (آنندراج). || هرچیز که
سرد باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). بردة
مؤنث آن است. (منتهی الارب).

[ بَ رَ ] (ع اِ) تگرگ. (مهذب الاسماء).
تگرگ و یخچه. (منتهی الارب) (آنندراج).
ژاله و تگرگ. (غیاث اللغات). صاحب
لغت نامهٔ مقامات حریری برد را ژاله ترجمه
کرده است. (از یادداشت مؤلف). حب الغمام.
حب المزن. حب. (یادداشت مؤلف). ...

[ بَ ] (ع مص) سرد و خنک کردن یا
ببرف آمیختن چیزی را. (منتهی الارب)
(آنندراج). سرد گردانیدن. (تاج المصادر
بیهقی) (المصادر زوزنی). || سرد گشتن.
(منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات).
سرد شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر
زوزنی).

[ بَ ] (ع اِ) سرما. (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن) (آنندراج). مقابل حر...
(آنندراج) (از مهذب الاسماء) (کشاف
اصطلاحات الفنون). برودت. ضد حرارت.
سردی. (کشاف اصطلاحات الفنون). ضد
گرما. (منتهی الارب): در فصل ربیع که
آثار صولت برد آرمیده. (گلستان سعدی).
...

[ بَ ] (اِ) سنگ. (برهان) (آنندراج).
حجر. (برهان).

[ بَ ] (اِ فعل) دورشو. دور باش. از راه
کنار بکش. (فرهنگ جهانگیری و
مجمع الفرس). از راه دور گرد. (صحاح
الفرس). از راه دورشو. (فرهنگ اسدی)
(شرفنامهٔ منیری). از راه کناره کن. (یادداشت
مؤلف). طرق. طرقوا. (یادداشت مؤلف). پرت!
(یادداشت مؤلف). ...

( ~.) [ ع . ] ( اِ.) نوعی پارچة کتانی راه راه ، که یمانی آن معروف است .

(بُ) (مص مر.) 1 - عمل بردن (در بازی ) مق باخت . 2 - سود، نفع .

(بَ) [ ع . ] ( اِ.) سرما.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça برد kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki برد kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. برد diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful