باسک

(اِخ) ناحیه ای در اسپانیا که به
اسپانیایی «پرونسیا و اسکونگاداس» خوانده
میشود. ناحیه ای است نظامی و سوق الجیشی
که شامل حوزهٔ آلاوه و گیپوز و کوا و بیسکانه
در اسپانیاست و قریب ۵۱۰ هزار جمعیت
دارد. ...

(اِخ) یکی از طوایف اسپانیا که در
فعالیت و هوش شهرت یافته اند. این قوم از
بقایای نژاد ساکن شبه جزیرهٔ ایبری میباشند و
در جهت غربی سلسلهٔ کوههای پیرنه و در
اسپانیا سکونت دارند. تعداد جمعیت این قوم
حدود ششصد هزار تن ...

[ سُ ] (اِ) به هندی نام ماری
است. (تحقیق ماللهند ص ۱۱۴ س ۱۷) ماری
است. نزد مورخین هنود نام پادشاه ماران.
(غیاث اللغات).

[ سُ ] (اِ) نام یکی از سرهای هفتگانهٔ
مار. و منها نشذُ یسکنه ناگ الحیاتُ و اسماء
سرهای هفتگانه این است: اننت، باسُک،
دکشک، کرکوتک، مهاپذم، کنبل، اشوتر.
(ماللهند ص ۱۲۳ س ۲۰).

(اِخ) یکی از دهستانهای هفت گانهٔ
بخش سردشت شهرستان مهاباد که در جنوب
خاوری بخش واقع و هوای آن معتدل و نسبةً
سالم میباشد. از شمال بدهستان کلاس و
بریاجی و از جنوب بدهستان بانه و مرز عراق
و از خاور بدهستان ...

[ سُ ] (اِ) خمیازه و دهان دره باشد و
سبب آن خواب یا خمار است. (برهان) (هفت
قلزم) (انجمن آرای ناصری). پاسک. دهن دره
که به هندی آنرا جماهی گویند. (غیاث
اللغات). خمیازه که آنرا آسا و فاژ و ...

(سُ) ( اِ.) خمیازه ، دهن دره .

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça باسک kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki باسک kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. باسک diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.