باژ

Farsça باژ nedir, Farsça - Farsça sözlük باژ ne demek?

(اِ) خاموشیی باشد که مغان در وقت بدن
شستن و چیزی خوردن بعد از زمزمه اختیار
کنند. کلیهٔ دعاهای مختصر را که زردشتیان
آهسته بزبان میرانند باژ گویند و آن بازمزمه
یکی است «مزدیسنا ۲۵۳ -۲۵۴» (حاشیهٔ
برهان ...

(اِخ) نام قریه ای است از قرای طوس و
معرب آن فاز است. گویند تولد حکیم
فردوسی از آنجاست. (برهان قاطع)
(آنندراج) (هفت قلزم). نام قریه ای است از
قرای طوس از ناحیت طبران بزرگ، گویند که
تولد حکیم فردوسی در آن ...

(اِ) باع. قلاج و آن مقداری باشد از
سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت
میانین دست چپ وقتی که دستها را از هم
بگشایند. (برهان قاطع) (آنندراج) (هفت
قلزم). قلاج. باع. یعنی گشادگی مابین دو
دست چون آنها را بطور افقی ...

(اِ) رسد و خراج است و مانند گزیت باشد
که بپادشاه دهند. (صحاح الفرس). مَکس.
(مجمل اللغة). رصد خراج بود. (حاشیهٔ لغت
فرس اسدی ص ۱۷۷). رسد و خراج.
(فرهنگ خطی). خراج. (شرفنامهٔ منیری)
(معیار جمالی). باج و خراج. (انجمن آرای
ناصری). زری ...

( اِ.) خراج ، مالیات .

(پیش .) = واژ. باز: بر سر اسماء آید به معنی قلب و عکس و دیگرگونی : باژگونه ،
باژگون .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça باژ kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki باژ kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. باژ diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful