بابا

Farsça بابا nedir, Farsça - Farsça sözlük بابا ne demek?

(اِخ) (امیر...) حاکم کابل. صاحب
حبیب السیر آرد: در اواخر همین سال
میرزاشاه محمودبن میرزا بابر که بعد از فرار
سپاه میرزاجهانشاه بولایت سیستان افتاده
بود در محاربه ای که میان امیرخلیل هندوکه و
حاکم کابل امیربابا روی نمود شربت شهادت ...

(اِخ) قصبهٔ کوچکی است در ساحل
جنوبی نهر کوستم. (قاموس الاعلام ترکی ج
۲).

(اِخ) قصبهٔ کوچکی است در تسالیا واقع
در ۱۵هزارگزی شمال شرقی ینی شهر.
(قاموس الاعلام ترکی ج ۲).

(اِخ) (کوه... ) کوهی در مغرب کابل،
سرچشمهٔ رود هیرمند.

(اِخ) سامی بیک گوید: قصبه ایست در
قضای ایواجق از سنجاق بیغا در نزدیکی
بابابرونی غربی ترین نقطهٔ آناطولی، دارای
۴۰۰۰ تن نفوس است و یک لنگرگاه کوچک
و استوار دارد، زمانی در این قصبه کاردهای
بسیار خوب مشهور بکارد ...

(اِخ) لقب گنجعلی خان زیگ. تصویر او
در عمارت چهل ستون اصفهان منقوش است.
رجوع به گنجعلی خان و تاریخ کرد ص ۲۰۸ و
عالم آرای عباسی چ ۱ طهران ص ۷۳۳ شود.

(اِخ) دهی جزء دهستان طارم سفلی
بخش سیروان شهرستان زنجان. ۱۴هزارگزی
باختری سیروان و ۱۴هزارگزی راه مالرو
زنجان -طارم. کوهستانی با هوای سردسیر.
سکنهٔ آن ۹۴ تن. شیعه و آب آن از چشمه و
محصول عمدهٔ آنجا غلات و ...

(اِخ) (میرزا...) جلدساز معروف که
جلدهای روغنی عالی ساخته است و نمونهٔ
آن در کتابخانهٔ سلطنتی به تاریخ ۱۲۰۶ هـ . ق.
مرقع شمارهٔ ۴۵ ضبط است. (از نمونهٔ خطوط
خوش کتابخانهٔ ملی ایران ص ۱۴۴).

(اِخ) نام مولای عباس. || نام
مولای عایشه. || نام پدر
عبدالرحمن بن بابا یا باباه تابعی.
|| نام پدر عبداللََّه بن بابا یا بابی یا
بابیه تابعی. (منتهی الارب).

(اِ) ادگار بلوشه در توضیح «باباخاتون»
آرد: محققاً «بابا» باید خواند و این کلمه در
مغولی بنا بر علم الاعلام مغولی از کلمهٔ چینی
«پاپا» بزبان مغولی وارد شده است.
(جامع التواریخ ج ۲ ص ۳۶ بخش
فرانسوی).و رجوع به ص ۳۵۴ ...

(اِخ) پاپ: فهو عندالمسلمین کالبابا، او
کخلیفة پطرس، عندالنصاری الکاتولیک.
(نقود ص ۱۳۳): و ربما استعصوا علیه فیها
ربهم حتی یصلح بینهم البابا. (ابن بطوطه). و
یأتی الیها [ الی ایا صوفیه ] البابا، مرة فی
السنة. (ابن بطوطه). رجوع به پاپ شود.

(اِ) پدر. اَب. باب. والد:
هست مامات اسب و بابا خر
تومشو تر چو خوانمت استر.سنائی.
ز ابتدا سرمامک غفلت نبازیدم چو طفل
زانکه هم مامک رقیبم بود و هم بابای من.
خاقانی.
من از شفقت پیربابای خویش
فراموش کردم محابای خویش.نظامی.
گفت بابا ...

( اِ.) 1 - پدر. 2 - پدربزرگ . 3 - عنوانی برای عارفان و حکیمان : باباافضل ،
باباطاهر. 4 - شخص ، کس (عنوانی غیرمحترمانه ).


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça بابا kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki بابا kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. بابا diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful