ابوعیسی

Farsça ابوعیسی nedir, Farsça - Farsça sözlük ابوعیسی ne demek?

[ اَ سا ] (اِخ) یحیی بن رافع.
تابعی است. او از عثمان بن عفان و از او
اسماعیل بن اخی خالد روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) الورّاق. شاعر از
رؤسای متکلمین زنادقه (مانویّه) است. که
تظاهر به مسلمانی میکرد. (ابن الندیم).

[ اَ سا ] (اِخ) موسی بن مسلم
الصغیر الطّحان. از روات حدیث است و یحیی
بن قطان از او روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) الناجی. از قدمای
اصحاب حسن است و سری بن یحیی از او
روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) موسی بن بکر
الأنصاری. از روات حدیث است.

[ اَ سا ] (اِخ) موسی بن طلحةبن
عبیداللََّه. از روات حدیث است.

[ اَ سا ] (اِخ) مغیرةبن شعبه.
صحابی است. و رجوع به مغیره... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) محمدبن قاسم
المرادی. از روات حدیث است.

[ اَ سا ] (اِخ) محمدبن هارون
ورّاق. وی در اواخر مائهٔ دوم و اوائل مأئهٔ
سیم میزیست و استاد ابوالحسین احمدبن
یحیی الراوندی است. و ابوعیسی راست:
کتاب المقالات و این کتابی نفیس است در
شناخت ملل و نحل ...

[ اَ سا ] (اِخ) محمدبن عیسی بن
سورةبن موسی بن الضحاک بوغی ترمذی
حافظ و محدث. او تلمیذ ابی عبداللََّه محمدبن
اسماعیل بخاری است و او راست: کتاب
الجامع و العلل و آن بنام الجامع الکبیر ...

[ اَ سا ] (اِخ) محمدبن
عبدالرحمن. از او لیث و یحیی بن ایوب
روایت کنند.

[ اَ سا ] (اِخ) محمدبن سورة
الأمام. رجوع به ابی عیسی محمدبن عیسی بن
سورة... و رجوع به محمد... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) فدیک بن سلیمان
القیسرانی. از روات حدیث است و از اوزاعی
روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) عبداللََّه بن ابی لیلی.
تابعی است. او از عثمان و علی علیه السلام
روایت کند و در حروب امیرالمؤمنین علی در
رکاب آن حضرت بود و پدر او ابولیلی از
صحابهٔ رسول صلوات اللََّه علیه ...

[ اَ سا ] (اِخ) عبدالرحمن
اسماعیل بن عبداللََّه بن سلیمان الخولانی
الخشاب النحوی العروضی المصری. وفات او
بصفر ۳۶۶ هـ . ق. بود.

[ اَ سا ] (اِخ) عبدالرحمن بن
ابی لیلی. از تابعین است.

[ اَ سا ] (اِخ) سلیمان بن کیسان.
از روات حدیث است و حیوةبن شریح و
سعیدبن ابی ایوب از او روایت کنند.

[ اَ سا ] (اِخ) خلاد القادری. از
روات حدیث است.

[ اَ سا ] (اِخ) خراسانی. او از
عبداللََّه بن کناز و از او نافع بن یزید روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) حسن بن موسی
نوبختی. او را کتابی است بنام کتاب نقض
کتاب ابی عیسی فی الغریب المشرقی. (از ابن
الندیم).

[ اَ سا ] (اِخ) حکم بن ابان عدنی.
یکی از زهاد و از روات حدیث است و به
هشتادوچهارسالگی در سال ۱۵۴ هـ . ق.
درگذشت. رجوع به صفةالصفوة ج ۲ ص
۱۶۸ شود.

[ اَ سا ] (اِخ) حاضربن مهاجر
الباهلی. تابعی است و شعبه از او روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) جعفربن یعقوب
اصفهانی. رجوع به جعفر... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) الحارثی الأنصاری.
صحابی است. او بدر را دریافته وبه روزگار
خلافت عثمان در گذشته است.

[ اَ سا ] (اِخ) بکاربن احمدبن
بکار. رجوع بکار... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) ترمذی. رجوع به
ترمذی ابوعیسی... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) اعور. وی در
صنعت کیمیا بحث کرده و گویند بعمل رأس و
اکسیر تام رسیده است. (ابن الندیم).

[ اَ سا ] (اِخ) اسواری. منسوب
بأساورهٔ فارس. از ابی سعید روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) اسیدبن حضیر.
رجوع به اسید... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) ابن شیران. نام
مجلّدی مشهور. (ابن الندیم).

[ اَ سا ] (اِخ) احمدبن علی بن
یحیی منجم. رجوع به احمد... و رجوع به
منجم شود.

[ اَ سا ] (اِخ) ابن ابی لیلی. رجوع
به ابوعیسی عبدالرحمن... شود.

[ اَ سا ] (اِخ) ابن رشید. احمد یا
صالح پسر هارون خلیفه. او در حسن صورت
بی عدیل و آوازی خوش و در ادب و شعر و
موسیقی بهره ای تمام داشت و مأمون را به این
برادر ...

[ اَ سا ] (اِخ) از او معاویةبن
صالح روایت کند.

[ اَ سا ] (اِخ) او راست: تاریخ
حمص.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça ابوعیسی kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki ابوعیسی kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. ابوعیسی diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful