معبر

Farsça معبر nedir, Farsça - Farsça sözlük معبر ne demek?

[ مَ بَ ] (ع اِ) گذرگاه رود.
(مهذب‌الاسماء). جای گذار از کرانهٔ دريا و
جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم‌
الاطباء). جای گذشتن از دريا. (غياث). کرانهٔ
رود يا دريا مهيا برای گذشتن. (از اقرب‌
الموارد) (از محيطالمحيط). ج، معابر. (ناظم‌
الاطباء):
بسا رودهايی که ...

[ مِ بَ ] (ع اِ) کشتی و پل و آنچه بدان از
دريا و جز آن گذرند. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). کشتی. آنچه بدان از
دريا عبور کنند. (غياث). آنچه بوسيلهٔ آن‌
بتوان از رودخانه عبور کرد مانند پل يا کشتی.
(از ...

[ مُ عَ‌بْ بِ ] (ع ص) خواب‌گزار.
(زمخشری). کسی که تعبير خواب می‌کند.
(ناظم الاطباء). خواب گزارنده. آنکه خواب‌
را تفسير کند. (يادداشت به خط مرحوم‌
دهخدا): بامداد معبری را بخواند و پرسيد
که تعبير اين خواب چيست. (قابوسنامه). يا
سودازدهٔ عشق را که ...

[ مُ عَ‌بْ بَ ] (ع ص) خواب تعبير کرده‌
شده. (ناظم الاطباء). تعبير کرده شده. (غياث)
(آنندراج): بگوی به خواب چنان ديدی‌
که از آسمان گوسفند و بره و امثال آن باريدی‌
و اين معبر است بدان معنی که در اين عهد ...

[ مُ بَ ] (ع ص) جمل معبر؛ شتر بسيار
پشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم‌
الاطباء) (از اقرب الموارد). || سهم معبر؛
تير بسيار پر و ناپيراسته. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). تير بسيار پر. (از
اقرب الموارد). || غلام معبر؛ کودک ...

[ مُ بِ ] (ع ص) آن که فريز می‌کند پس‌
از يک سال گوسپند را. (ناظم الاطباء).

[ مَ بَ ] (اِخ) شهری است به کنار دريای‌
هند. (منتهی الارب). قسمت جنوبی ساحل‌
شرقی شبه جزيرهٔ هندوستان که اکنون به نام‌
کرماندل‌۲ معروف است. (يادداشت به خط
مرحوم دهخدا). و رجوع به شدالازار
ص‌100، 546، 548 و نزههالقلوب ص 262
شود.

(مُ عَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که تعبیر خواب می کند.

(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل عبور، گذرگاه . 2 - پُل و هر آنچه که با آن بتوان از
رود عبور کرد. 3 - کِشتی . ج . معابر.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça معبر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki معبر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. معبر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful