مسند
Farsça مسند nedir, Farsça - Farsça sözlük مسند ne demek?
[ مُ نِ ] (ع ص) آنچه سبب تکيه دادن
ميشود. || کسی که ايراد ميکند و تقرير
مینمايد گواهی ديگری را. (ناظم الاطباء).
[ مِ نَ ] (ع اِ) هر چيز که بر آن تکيه
کرده شود. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء). || بالش بزرگ.
(دهار).
[ مُ نَ ] (ع ص، اِ) روزگار. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (مهذب
الاسماء) (دهار). دهر. (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). زمانه. (آنندراج).
|| اسنادشده. (از منتهی الارب). اسنادداده.
|| (اصطلاح حديث) در اصطلاح محدثين،
حديثی که آن را به گويندهٔ وی ...
[ مَ نَ ] (ع اِ) جائی که بر آن مینشينند
و بر آن تکيه ميکنند. (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بالش بزرگ.
(ناظم الاطباء) (آنندراج) (مهذب الاسماء).
پشتی. (ناظم الاطباء). تکيهبالش. تکيهگاه.
(ناظم الاطباء) (آنندراج). تکيهجای.
(يادداشت مرحوم دهخدا):
نهاليش در زير ...
[ مَ نَ ] (ص) حرامزاده. (ناظم الاطباء)
(شعوری)۱. || تنبل و هيچکاره.
|| دروغگوی. لافگوی. گزافهگوی.
|| بدذات و بدکردار. (از ناظم الاطباء).
[ مُ سَنْ نَ ] (ع ص) پوشانيدهشده از
چادر و لباس «سَنَد». (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). || بر يکديگر نهاده.
(يادداشت مرحوم دهخدا). || بر ديوار
فروکرده. (يادداشت مرحوم دهخدا).
|| برافراشتهشده. (يادداشت مرحوم
دهخدا). || منظم:
وآن هنر ...
(مَ نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تکیه گاه . 2 - بالش بزرگ . 3 - مقام ، مرتبه . 4 - فرشی
گرانبها که بالای اطاق می افکندند و بزرگان بر آن جلوس می کردند.
(مَ نَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نسبت داده شده . 2 - چیزی که به آن تکیه شود. 3 - یکی
از ارکان اصلی جمله .
Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça مسند kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki مسند kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. مسند diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.
Was this article helpful?
93 out of 132 found this helpful