ملکی

Farsça ملکی nedir, Farsça - Farsça sözlük ملکی ne demek?

[ مَ لَ ] (ص نسبی) مأخوذ از تازی،
منسوب به ملک، یعنی فرشته. (ناظم الاطباء).
فرشته ای. چون فرشتگان. درخور فرشتگان.
مَلَکیة:
همتهای فلکی بینمش
سیرتهای ملکی بینمش.منوچهری.
ذات او راست صفات ملکی و بشری
که به سیرت ملک است او ...

[ مَ لَ ] (حامص) ملک بودن. فرشته
بودن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرشتگی :
شاه ملکان پیشرو بارخدایان
ز ایزد ملکی یافته و بارخدایی.منوچهری.
در تو هم دیوی است و هم ملکی
هم زمینی به قد و هم فلکی ...

[ مَ لَ کی ی ] (ع ص نسبی) منسوب به
مَلِک، و مَلَکیة تأنیث آن. (از اقرب الموارد).
هرگاه اسم منسوب الیه ثلاثی و مکسورالعین
باشد عین الفعل چنین اسمی در نسبت مفتوح
گردد، مانند مَلَکی منسوب به مَلِک. (از ...

[ مَ لَ ] (ص نسبی) مأخوذ از تازی،
منسوب به مَلِک ، یعنی پادشاهی. (ناظم
الاطباء). شاهی. سلطنتی :
به گاه خلعت دادن به گاه صلهٔ شعر
نه سیم تو ملکی و نه زرّ تو هروی.
منوچهری.
بتافت از افق ملک ...

[ مَ لِ ] (حامص) ملک بودن.
پادشاهی. شاهی. سلطنت : فرمود
(انوشروان) تا منذربن النعمن بن المنذر را
ملکی عرب دادند. (فارسنامهٔ ابن البلخی
ص ۹۷).

[ مِ ] (ص نسبی) مأخوذ از تازی،
منسوب به ملک. متصرفی و هر چیز که در
قبضهٔ تصرف کسی باشد و مالک آن بود.
(ناظم الاطباء). برابر اقطاعی یا اجاره ای. که
ملک شخص باشد: در این مرغزار (اورد)
همهٔ ...

[ مُ ] (ص نسبی) مأخوذ از تازی،
منسوب به ملک و مملکت. کشوری.
مملکتی. ولایتی. وطنی. (از ناظم الاطباء).

[ مُ ] (اِخ) دهی از دهستان مرکزی
بخش حومهٔ شهرستان تربت حیدریه است و
۴۸۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۹).

[ مَ لِ ] (اِخ) دهی از بخش قشم است
که در شهرستان بندرعباس واقع است و ۲۰۰
تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۸).


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça ملکی kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki ملکی kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. ملکی diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful