متر

[ مَ ] (ع مص) سرگین انداختن.
(آنندراج). سرگین انداختن و ریخ زدن.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). || بریدن. (منتهی الارب)
(آنندراج) (تاج المصادر) (از اقرب الموارد)
(ناظم الاطباء). || دراز کشیدن رسن ...

[ مُ تِ رر ] (ع ص) برنده. (از منتهی
الارب). قطع کننده. (ناظم الاطباء).

[ مِ ] (فرانسوی، اِ) نوعی از اندازهٔ طول
که عبارت است از یک چهل میلیون جزء از
دایرهٔ نصف النهار و مساوی است به پانزده گره
و سه ربع گره یعنی یک ربع گره از گز شاه که ...

(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نواری باریک و درجه - بندی شده از فلز، پارچه یا جنس دیگر
که برای اندازه گیری طول و عرض اشیاء استفاده می شود. 2 - واحد طول که تقریباً
برابر است با یک چهل میلیونیم نصف النهار زمین . ؛ ~مربع واحد سطح و آن مربعی است
به ضلع یک متر. ؛ ~مکعب واحد حجم و آن مکعبی است به ضلع یک متر.

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça متر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki متر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. متر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.