مبارک

Farsça مبارک nedir, Farsça - Farsça sözlük مبارک ne demek?

[ مَ رِ ] (ع اِ) جِ مَبرَک که خفتنگاه
شتر باشد. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء).

[ مُ رَ ] (ع ص) برکت کرده شده.
(آنندراج) (غیاث) (ترجمان القرآن). با برکت.
(تفسیر ابوالفتوح رازی ج ۴ چ ۲ ص ۲۳۱).
برکت داده شده. و قوله تعالی : {/Bوَ
جَعَلَنِی مُبََارَکاً أَیْنَ مََا کُنْتُ ۱-۶۱۹:۳۱/}(قرآن،
۱۹/۳۲)؛ ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن ابی الکریم رجوع به
«ابن اثیر» و معجم الادباء چ مصر جزء ۱۷
ص ۷۱-۷۷ شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن ابی طالب معروف به
ابن دهان. رجوع به ابن دهان شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن احمدبن زیدبن
محسن معروف به شریف حسنی. وی از امراء
مکه و بمدت دو سال از ۱۱۳۲ تا ۱۱۳۴ والی
آنجا بود. پس به یمن رفت و در همانجا به
سال ۱۱۴۰ هـ . ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن احمدبن مبارک بن
موهوب اللخمی. معروف به ابن المستوفی
الاربلی، مکنی به ابوبرکات معروف به
شرف الدین (۵۶۴-۶۳۷) مورخ و از علمای
حدیث و لغت وادب بوده است. وی مردی ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن حسن بن احمدبن
علی بن فتحان منصور شهرزوری، مکنی به
ابوالکرم، مقری و در قراآت سرآمد و عالم بود
وی در بیست و دوم ذی الحجه سال ۵۵۰
درگذشت و در «دکهٔ بشرحافی» در باب ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن سعید بن حمامی
مؤدب. وی از مردم بغداد است. او مکتبی
برای کودکان داشت و مردی فاضل و ادیب
بود و خطی خوش داشت. در ۵۸۰ هجری
درگذشته است. (از معجم الادباء چ ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن شراره مکنی به
ابوالخیر، طبیب و از نویسندگان. وی در حلب
متولد شد و هم بدانجا نشأت یافت. چون
دولت ترک بدانجا رسید به انطاکیه و سپس به
صور رفت و در آنجا ...

[ مُ رَ ] (اِخ) (۱۲۵۴ -۱۳۳۴ هـ . ق.)
ابن صباح بن جابربن عبداللََّه بن صباح از اهل
عنزة است که به امارت کویت رسید و در آنجا
حکومت مستقل ایجاد کرد. مدرسةالمبارکة
که در کویت بنام او ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن طباح. رجوع به
ابومحمد شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن عبدالرحمن رجوع به
برک بن عبداللََّه و تاریخ گزیده صفحات ۱۹۷ و
۱۹۸ و مجمل التواریخ و القصص صفحات
۲۹۲ و ۲۹۳ شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن فاخربن محمدبن
یعقوب مکنی به ابوالکرم نحوی. در سال ۴۴۸
متولد شد و در ذی القعده ۵۵۰ درگذشته است.
وی را در باب حرب دفن کرده اند. از
ابی الطیب طبری و جوهری و غیرهما استماع ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن فضاله مکنی به
ابوفضاله رجوع به همین کلمه و سیرهٔ عمربن
عبدالعزیز و عیون الاخبار و تاریخ الخلفا و
الاوراق صولی و عقدالفرید شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن کامل بن علی مقلد
نصربن منقذ کنانی (۵۲۶ -۵۸۲ هـ . ق.)،
ملقب به سیف الدوله مجدالدین. از امراء دولت
صلاحیه مصر بود. وی در قلعهٔ شرزید به دنیا
آمد و با توران ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن مبارک بن سراج
زاهد. رجوع به ابن تعاویذی ابومحمد شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن المبارک بن سعید،
ملقب به وجیه الدین ابن دهان واسطی. عالم
نحوی (۵۳۲ -۶۱۲ هـ . ق.). در اوسط متولد
شد و به بغداد درگذشت و به ترکی و فارسی و
رومی و ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن مبارک بن مبارک.
مکنی به ابوطالب وی مردی فقیه شافعی و
فاضل و زاهد و پرهیزگار بود، و در حسن
خط خاصه در قلم ثلث همانند نداشت. در
نهم صفر سال ۵۸۵ هـ .ق. درگذشت. (از
معجم ...

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن محمدبن محمدبن
عبدالکریم الشیبانی جزری. رجوع به ابن اثیر
و مبارک بن ابی الکریم و معجم الادباء
ص ۲۳۸ و اعلام زرکلی ج ۱ ص ۸۳۲ و نامهٔ
دانشوران ج ۱ ص ۶۳۵ شود.

[ مُ رَ ] (اِخ) ابن المستنصر. مکنی به
ابوالمناقب و ملقب به امیر صغیر. سومین پسر
مستنصر خلیفهٔ عباسی. (تجارب السلف
ص ۳۵۵).

[ مُ رَ ] (اِخ) اول و ثانی میران.
مبارک اول و ثانی دو تن از خاندان سلاطین
خاندیش که اولی در سال ۸۴۴ و دومی در
۹۴۲ حکومت کرده است. (طبقات السلاطین
ص ۲۸۴-۲۸۵).

(مُ رَ) (ص .) 1 - با برکت . 2 - خجسته ، فرخنده .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça مبارک kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki مبارک kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. مبارک diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful