لولو

(اِ) قسمی سگ کوچک جثهٔ درازپشم.
|| فاروغ. یک سر دو گوش. کُخ. بُغ.
صورت مهیبی که برای ترسانیدن اطفال
سازند. (آنندراج) (برهان). وجودی وهمی که
بچه های خرد را بدان ترسانند. بخ. مترس
اطفال. ضاغث. ضاغب. لولوخرخره.
لولوخرناس. ...

[ لَ / لُو لَ / لُو ] (ص) لوالو. مردم سبک
و بی تمکین. (آنندراج) (برهان).

[ لَ / لُو لَ / لُو ] (اِ) لولب. نر مادهٔ بند
آهنین پس در. (مهذب الاسماء). لولا. و
رجوع به لولا شود.

(اِخ) نام طایفه ای از ایلات کرد که در
زنگار مسکن دارند. رجوع به جغرافیای
سیاسی کیهان ص ۵۷ شود.

(اِخ) نام کسی که با کسایون دختر صور
ملک کشمیر از کشمیر آمده بود و کسایون را
بهمن پسر اسفندیار به زنی کرده بود و
کسایون با این لولو سر داشت و بهمن به عشق
کسایون و به گفتار او همه گنج ...

(اِخ) دهی از دهستان سوسن بخش ایذهٔ
شهرستان اهواز واقع در ۴۳۰۰۰گزی شمال
خاوری ایذه. کوهستانی و معتدل. دارای ۲۶۵
تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا
غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو
است. (از فرهنگ جغرافیائی ...

[ لَ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان چناران
بخش حومهٔ ارداک شهرستان مشهد.
کوهستانی و معتدل. دارای ۱۱۵ تن سکنه.
آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات،
چغندر و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت و
مالداری و راه آن مالرو است. (از ...

(اِ.) شکل موهومی که بچه را با آن بترسانند.

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça لولو kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki لولو kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. لولو diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.