گرگ

Farsça گرگ nedir, Farsça - Farsça sözlük گرگ ne demek?

[ گُ ] (اِ) پارسی باستان ورکانا،
اوستایی وهرکه (گرگ)، پهلوی گورگ ،
هندی باستان ورکه (گرگ)، ارمنی گل ،
کاشانی ور، ورگ، ورگ ، مازندرانی وُرگ ،
کردی ورگ ، افغانی لوگ ، اُسّتی برق یا
بیرق، بیرنق ، بلوچی گورگ، ...

[ گَ ] (ص) حیوانی را گویند که گر
داشته باشد یعنی جرب داشته باشد و آن
جوششی است با خارش بسیار. (برهان)
(آنندراج). با اول مفتوح کسی را و چهارپائی
را گویند که «گر» برآورده باشند.
(جهانگیری).

[ گَ رَ ] (اِ) آن دو قطعه ریسمان باشد
هر کدام به شکل چنبر که چهارسر آن را بهم
متصل کرده اند به سقف آویزند و خربزه و یا
هندوانه بدان بیاویزند (لهجهٔ قزوین و گیلان).

[ گُ ] (اِ) بهیریا. (الفاظ الادویه). بهیریا
همان بلیله است که دوایی است قابض و
طبیعت آن سرد و خشک است در دویم و سیم
و معرب آن بلیلج است. رجوع به بلیله شود.

[ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز،
واقع در ۸ هزارگزی جنوب رامهرمز و ۴
هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به
خف آباد. منطقه ای است گرمسیری و
مالاریائی دارای ۱۲۰ تن سکنه. آب ...

[ گَ ] (اِخ) دهی است از بخش
شیب آب شهرستان زابل، واقع در
۱۴۰۰۰شمال باختری سکوهه و
۱۰۰۰۰گزی شوسهٔ زاهدان به زابل. هوای آن
معتدل و دارای ۳۰۰ تن سکنه است. آب آن
از رودخانهٔ هیرمند تأمین میشود. محصول آن ...

[ گُ ] (اِخ) ده کوچکی از بخش
نصرت آباد شهرستان زاهدان، واقع در
۵۱۰۰۰گزی جنوب باختری نصرت آباد و
کنار شوسهٔ زاهدان به بم. دارای ۱۵ تن سکنه
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).

[ ] (اِخ) منزل اول از شیراز تا دیه
گرگ از نواحی شیراز است. (فارسنامهٔ ابن
البلخی). از فول نو تا دیه گرگ پنج فرسنگ،
از او تا شهر شیراز پنج فرسنگ. (نزهةالقلوب
ص ۱۸۵).

(گُ) [ په . ] (اِ.) جانوریست پستان دار و گوشت خوار شبیه سگ اما بسیار خطرناک و
وحشی با رنگ سفید، خاکستری ، خرمایی و صدایی زوزه مانند. ؛ ~ باران دیده کنایه از:
آدم باتجربه و کهنه کار.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça گرگ kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki گرگ kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. گرگ diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful