کو

[ کَ / کُ ] (ص) زیرک و عاقل. (برهان).
زیرک و خردمند. (آنندراج). زیرک و خردمند
و با وقوف و هوشیار. (ناظم الاطباء). زیرک و
هوشیار. (فرهنگ فارسی معین):
کو نبود آنکه دن پرستد هرگز
دن که پرستد مگر که جاهل و ...

(اِ) راه فراخ و بزرگ را گویند که شاهراه
باشد. (برهان). شاهراه. (ناظم الاطباء).
|| کوی. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی
معین). مخفف کوی. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). محله. (غیاث):
آن سگی در کو گدایی کور دید
حمله ...

(موصول +ضمیر) مخفف که او.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که او. که
وی. (فرهنگ فارسی معین):
راهی کو راست است بگزین ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج.رودکی.
خشم آمدش و هم آنگه گفت ویک
خواست کو را ...

(ق، ادات پرسش) کجاست؟ (فرهنگ
فارسی معین). در چه جاست؟ اَینَ. (یادداشت
به خط مرحوم دهخدا). پهلوی، کو(MMMکجا). اوستایی، کو. فرق میان کو و کجا
این است که بعد از کجا کلمهٔ «است» و
«هست» آید ولی کو بدون آنها استعمال شود
و ...

[ کَ وو ] (ع اِ) روزن خانه. کوة [ کَ وْ وَ /
کُ وْ وَ ]. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب
الموارد) (ناظم الاطباء). و این مذکر است.
فیقال: هوالکو. (از اقرب الموارد). مذکر آید.
(ناظم الاطباء). یا تذکیر ...

[ په . ] (ق . استفهام . ادات پرسش ) کجا.

(کُ) (ص .)1 - زیرک ، دانشمند. 2 - پهلوان ، دلیر.

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça کو kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki کو kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. کو diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.