کندر

Farsça کندر nedir, Farsça - Farsça sözlük کندر ne demek?

[ کَ دَ ] (اِ) شهر و مدینه. (برهان) (ناظم
الاطباء). هر شهر عموماً. (آنندراج) (انجمن
آرا) (رشیدی):
بیابان بی آب و کوه شکسته
دوصد ره فزونست از شهر و کندر.
ناصرخسرو.

[ کَ دُ ] (اِ) ظرفی که از گل سازند و
گندم و نان در آن کنند. (برهان) (ناظم
الاطباء).

[ کُ دُ ] (اِ) صمغی است که آن را
مصطکی خوانند و بعضی گویند مصطکی هم
نوعی از کندر است و کندر لبان [ لوبان ] باشد.
و بعضی گویند کندر درختی است شبیه به
درخت پسته لیکن باری و ...

[ کَ دَ ] (ع اِ) نوعی از حساب نجوم
است مر اهل روم را. (منتهی الارب)
(آنندراج). نوعی از حساب نجوم مر یونانیان
را. (ناظم الاطباء). نوعی از حساب نجوم
رومی، و یونانی این کلمه کنترون است. (از
اقرب ...

[ کُ دَ ] (اِخ) نام پادشاه سقلاب که به
یاری افراسیاب آمد. (ناظم الاطباء):
ز سقلاب چون کندر شیرمرد
چو بیورد کاتی سپهر نبرد.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج ۴
ص ۹۱۹).

[ کُ دُ ] (اِخ) شهرکی است از حدود
کوهستان نشابور [ به خراسان ] با کشت و برز
بسیار. (حدود العالم). قریه ای است از نواحی
نیشابور از عمال طریثیت که به آن ترشیز نیز
گفته می شود. (از معجم البلدان) ...

[ کُ دُ ] (اِخ) دهی از دهستان
عرب خانه است که در بخش شوسف
شهرستان بیرجند واقع است و ۱۴۳ تن سکنه
دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).

[ کُ دُ ] (اِخ) دهی از دهستان طراز
است که در بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر
واقع است و ۲۲۰۳ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).

[ کُ دُ ] (اِخ) دهی از دهستان القورات
است که در بخش حومهٔ شهرستان بیرجند
واقع است و ۲۶۴ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).

[ کُ دُ ] (اِخ) دهی از دهستان بربرود
بخش الیگودرز است که در شهرستان
بروجرد واقع است و ۷۳۰ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).

[ کَ دَ ] (اِخ) دهی از دهستان منوجان
است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت
واقع است و ۱۵۰۰ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).

[ ] (اِخ) دهی از دهستان ارنگهٔ بخش
کرج است که در شهرستان تهران واقع است و
۱۳۴۰ تن سکنه دارد. مزرعهٔ چبال جزء این
ده است و امامزاده ای به نام طاهر عبداللََّه دارد.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).

[ ] (اِخ) دهی از دهستان قاقازان بخش
ضیاءآباد است که در شهرستان قزوین واقع
است و ۸۶۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱).

[ کُ دَ ] (اِخ) دهی از دهستان فلاور
است که در بخش لردگان شهرستان شهرکرد
واقع است و ۲۵۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).

(کُ دُ) [ سنس . ] (اِ.) صمغی است خوشبو که از درختی شبیه به مورد گرفته می شود. آن
را در آتش می سوزانند تا بوی خوش آن منتشر شود.

(کَ نْ دَ) (اِ.) شهر.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça کندر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki کندر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. کندر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful