کلان

[ کَ ] (ص) بزرگ. بهتر. مهتر. (برهان)
(انجمن آرا) (آنندراج). بزرگ. (اوبهی).
بزرگ. عظیم. کبیر. بزرگوار. (ناظم الاطباء).
بزرگ قوم. مهتر. (فرهنگ فارسی معین). و از
اینجاست که بزرگ شهر را کلانتر خوانند و
شهریار گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). عظیم.
عُظام. عُظّام. (منتهی الارب): ...

[ کُ ] (اِ) کلیدان. کلون. بست پشت در.
کلندان. چوب پشت در. قسمتی از چوب بر
پشت درزده که بدان در را محکم کنند تا کس
نتواند بدرون آید. (یادداشت بخط مرحوم
دهخدا). به قزوینی کلیدان. (فرهنگ فارسی
معین). و ...

[ کِ ] (اِ) کلیدان و آن بست و بند
درهای باغ و طویله و امثال آن باشد. (برهان)
(ناظم الاطباء).

[ کَ ] (اِخ) (کالان) دهی از دهستان
اوزومدل است که در بخش ورزقان شهرستان
اهر واقع است و ۳۳۷ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).

[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان گرمادوز
است که در بخش کلیبر شهرستان اهر واقع
است و ۲۰۵ تن سکنه دارد. (فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).

[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان دره صیدی
است که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد
واقع است و ۴۳۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۶).

[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان لواسان
بزرگ است که در بخش افجهٔ شهرستان تهران
واقع است و ۱۳۹ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱).

[ ] (اِخ) از قضات هرات و پدر خواجه
عبدالرحمان است که هر دو از علماء و قضات
هرات بودند. و رجوع به حبیب السیر
(خواجهٔ...) شود.

(کَ) (ص .) بزرگ ، مهتر، عظیم ، کبیر.

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça کلان kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki کلان kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. کلان diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.