کاظم

[ ظِ ] (ع ص) ج، کُظَّم. (منتهی
الارب). و کاظمین. خاموش و فروخورندهٔ
خشم. (منتهی الارب) (آنندراج). حلیم و
بردبار. ساکت : {/Bاَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی
اَلسَّرََّاءِ وَ اَلضَّرََّاءِ وَ اَلْکََاظِمِینَ اَلْغَیْظَ وَ اَلْعََافِینَ
عَنِ اَلنََّاسِ وَ اَللََّهُ یُحِبُّ ...

[ ظِ ] (اِخ) تخلص یکی از شعرای
ایران است که از اهالی قم و پسر آقا
صادقخان صدقی و شاگرد حکیم سعید خان
بود. از اوست:
یک نالهٔ مستانه ز جائی نشنیدیم
ویران شود آن شهر که میخانه ندارد.
(از قاموس ...

[ ظِ ] (اِخ) (حکیم...) ابن المجتهد
حیدرعلی طشت دار نجفی که یکی از اطبای
معروف و ملقب به حاذق الملک بود. وی به
سال ۱۱۵۰ هـ .ق. منظومهٔ مسمی به «فرخ نامهٔ
فاطمه» را به رشتهٔ نظم کشیده است. (از
قاموس ...

[ ظِ ] (اِخ) (میرزا...) ابن میرزا صادق.
نسخه ای به خط وی از فرهنگ جهانگیری که
تاریخ تحریر آن سال ۱۲۳۹ هـ .ق. است در
کتابخانهٔ مدرسهٔ عالی سپهسالار موجود
است. (از فهرست کتابخانهٔ مدرسهٔ عالی
سپهسالار ج ۲ ص ۲۱۶).

[ ظِ ] (اِخ) (میرزا...) ابن میرزا محمد
بروجردی از اجلهٔ دبیران و عمّال قرن اخیر
ایران که خود از سرآمدان فضلای دهر و
اخیار زمانه بود و وی پدر میرزا محمدخان
لشکرنویس باشی است که نسخه ای خطی
قدیمی از «نزهت ...

[ ظِ ] (اِخ) مسیح البیان از اطباء و
شعرای مشهور ایران است و در خدمت شاه
عالمگیر بوده، منظومه های موسوم به:
آئینه خانه، پری خانه، ملاحت احمدی،
صباحت یوسفی، گل محمدی، اوصاف
مسیحی، را به رشتهٔ نظم کشیده دو سه ...

[ ظِ ] (اِخ) (موسی بن جعفر...) در
حبیب السیر آمده است: ولادت شریف امام
هفتم در ابوا که منزلی است در میان مکه و
مدینه فی صفر سنهٔ ثمان و عشرین و مائه
اتفاق افتاد و قیل فی سنة تسع ...

[ ظِ ] (اِخ) (میرزا...) برادر
علیقلی خان (علیشاه) که در کلات بود و در
جنگی بدنبال نصراللََّه میرزا و امام قلی میرزا
پسران نادرشاه و نوهٔ او شاهرخ میرزا تا
خارج کلات بتعاقب پرداخت و به ایشان که
به طرف مرو فرار ...

(ظِ) [ ع . ] (اِفا.) فروخورندة خشم ، خاموش . ج . کظمه .

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça کاظم kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki کاظم kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. کاظم diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.