کارکیا

(ص مرکب، اِ مرکب) پادشاه را گویند.
(جهانگیری). در گیلان حاکم و بزرگ را
مینامیده اند و کیا نیز همین معنی را دارد و
طایفه ای از حکام کیانیه سیادت داشته اند.
(انجمن آرا). مقلوب الاضافت است یعنی
کیای کار بمعنی خداوند کارها که ...

(اِخ) سلطان احمد. از حکام
لاهیجان : در آن منزل کارکیا سلطان
احمد که سابقاً بپایهٔ سریر اعلی آمده بود
مشمول انواع انعام و اکرام،اجازت یافته روی
بلاهجان نهاد. (حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص
۵۶۸).

(اِخ) سلطان حسین حاکم گیلان. (از
حبیب السیر ج ۳ ص ۳۴۵).

(اِخ) سلطان محمد پسر کارکیا ناصر
کیا پادشاه گیلان (از سال ۸۵۱ هـ . ق. تا ۸۸۳
هـ . ق. پادشاهی کرده) و کتاب کنز اللغات را
محمدبن عبدالخالق بنام او کرده است.
(ازفهرست کتابخانهٔ مدرسهٔ عالی سپهسالار
ج ۲ ص ۲۵۱).

(اِخ) میرزاعلی حاکم گیلان. (از
سعدی تا جامی ص ۴۶۱).

(اِخ) ناصر کیا پادشاه گیلان. (از
فهرست کتابخانهٔ مدرسه عالی سپهسالار ج ۲
ص ۲۵۱). و رجوع به کارکیا (سلطان محمد)
شود.

(ص مر.) پادشاه ، وزیر، کاردان .

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça کارکیا kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki کارکیا kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. کارکیا diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.