کار

Farsça کار nedir, Farsça - Farsça sözlük کار ne demek?

(اِ) آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد
و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و
فعل و عمل و کردار. (ناظم الاطباء). آنچه
کرده و بجا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل
و فعل و شغل است. (فرهنگ نظام). ...

(ع اِ) کشتیهای گندم بار به آب در شده.
(منتهی الارب). کشتیهای به آب در شده که
بار آن گندم باشد. (ناظم الاطباء). نوعی
کشتی. (المنجد).

(اِخ) قریه ای در اصفهان. (معجم البلدان).

(اِخ) قریه ای در آذربایجان. (معجم
البلدان در لغت کار).

(اِخ) قریه ای برابر موصل از جانب
شرقی آن نزدیک دجله. (ایضاً معجم البلدان
در لغت کار).

(اِخ) (بلوک) مطابق مندرجات بندهشن
هندی، آذر فربغ یا آتش روحانیان در کوه
رشن در کابلستان بوده است اما احتمال
میرود که این اشتباه از جانب نساخ واقع شده
باشد. بندهشن ایرانی عبارتی دیگر دارد که
متأسفانه قرائت ...

(اِخ) الفونس، ادیب فرانسوی متولد در
پاریس نویسندهٔ انتقادی و مطایبه ای (۱۸۹۰
- ۱۸۰۸). مؤلف کتاب: «زیر درختان
زیزفون » و رسالات ماهیانهٔ «زنبورها».

(اِ.) 1 - آن چه از شخصی یا شیئی صادر شود، آن چه که کرده شود، فعل ، عمل . 2 -
پیشه ، شغل . 3 - سعی و جهد. 4 - رزم ، جنگ . 5 - کشت ، زراعت . 6 - مسئولیت ،
وظیفه . 7 - گرفتاری ، دشواری . 8 - وضعیت ، حال . 9 - حادثه ، پیشامد. 10 - صنعت ،
هنر. 11 - ممارست ، اشتغال ، تمرین . 12 - بنا، ساختمان . 13 - مرگ ، موت . 14 -
وسیلة معیشت ، معاش . 15 - (پس .) الف - چون به آخر اسم معنی پیوندد صیغة مبالغه
سازد: ستمکار، گناهکار. ب - چون به اسم ذات و معنی پیوندد صیغة شغل سازد: خدمتکار،
آتشکار. ؛ ~بیخ پیدا کردن کنایه از: بدتر یا وخیم تر شدن . ؛ ~به جای باریک کشیدن
کنایه از: سخت یا خطرناک شدن اوضاع . ؛ ~تراشیدن کنایه از: تولید زحمت کردن . ؛ ~
حضرت فیل کنایه از: بسیار دشوار.

(ص فا.) در ترکیب به معنی کارنده و کشت کننده آید: برنج کار، گلکار.

و بار (رُ) (اِمر.)مشغولیت ، معامله ، شغل ، کسب .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça کار kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki کار kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. کار diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful