قوس

[ قَ ] (ع مص) اندازه کردن چیزی را
به چیزی مانند وی در حکم. || سبقت بردن
و پیشی گرفتن. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). || راست کردن و صف کشیدن
اسبان ...

[ قَ ] (ع اِ) کمان. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). مؤنث است و تصغیر آن
قویسة میشود و گاهی آن را مذکر کنند و
تصغیر آن را قویس گیرند. (ااز قرب الموارد)
(ناظم الاطباء). || ذراع. (اقرب ...

[ قَ ] (اِخ) برجی است در آسمان. (از
اقرب الموارد) (منتهی الارب). نام برج نهم از
دوازده برج فلکی که کمان و کمان گردون نیز
گویند. (ناظم الاطباء). نام برج نهم از بروج
دوازده گانه است که ستاره هایش شکل مرد
تیرانداز ...

[ قَ وَ ] (ع اِمص) کوژی پشت. (منتهی
الارب). || (مص) کوژپشت شدن. (از اقرب
الموارد).

[ قَ وِ ] (ع ص) زمانهٔ تنگ و دشوار.
(منتهی الارب). زمان صعب. (از اقرب الموارد).

[ ] (اِ) نوعی از سمک بحری است.
|| به عجمی نبات وج. (فهرست مخزن الادویه).

(ع اِ) صومعهٔ ترسایان. (برهان).
عبادت خانهٔ راهبان. (منتهی الارب). صومعهٔ
راهب و گویند. سرصومعه است. (اقرب
الموارد). و آن فارسی معرب است. (المعرب
جوالیقی ص ۲۷۸). || خانهٔ شکاری.
(منتهی الارب). خانهٔ شکارچی. (از اقرب
الموارد). ...

[ قَ ] (اِخ) (ذو الـ ...) لقب سنان بن عامر
بدان جهت که کمان خود را در عوض هزار
شتر در نزد حارث بن ظالم نعمان اکبر گرو
گذاشت. (منتهی الارب).

(قُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کمان . 2 - نام یکی از صورت های فلکی جنوبی .3 - بخشی از
محیط دایره .

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça قوس kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki قوس kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. قوس diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.