قرن

Farsça قرن nedir, Farsça - Farsça sözlük قرن ne demek?

[ قَ ] (ع اِ) شاخ و سرون. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد) (آنندراج). تندی سر مردم که
جای سرون حیوان است. (منتهی الارب)
(آنندراج). جای شاخ از سر انسان. (اقرب
الموارد).
- وحیدالقرن؛ کرگدن است که دارای ...

[ قَ ] (ع مص) چیزی را به چیزی بستن.
|| پیوستن چیزی را به چیزی. || دو
ستور را در یک رسن با هم بستن. (اقرب
الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). دو ستور
را در ...

[ قَ رَ ] (ع اِ) کیش از چرم. || ترکش.
(منتهی الارب). جعبه. (اقرب الموارد).
|| شمشیر. || تیر. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). || تیر باپیکان. ...

[ قَ رَ ] (ع مص) پیوسته ابرو گردیدن.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد).

[ قَ / قَ رَ ] (اِخ) موضعی است نزدیک
طائف، یا تمامی وادی آن که میقات اهل نجد
است به جهت احرام حج. (منتهی الارب).
جوهری گوید: قَرَن، میقات مردم نجد است، و
از آن است اویس قرنی، و غوری گوید: ...

[ قَ رَ ] (اِخ) (یوم الـ ...) کوهی است که در
آن جنگی میان خثعم و بنی عامر بوده و
بنی عامر پیروزی یافته. (مجمع الامثال
میدانی). کوهی است معروف که یوم بنی قرن
در آن بوده است، عبداللََّه بن ...

[ قَ ] (اِخ) کوهی است مشرف بر
عرفات. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
(معجم البلدان). غوری گوید: و آن میقات
مردم یمن و طایف است و آن را قرن المنازل
گویند، عمربن ابی ربیعه گوید:
أ لم تسأل الربع ان ینطقا
بقرن ...

[ قَ رَ ] (اِخ) قبیله ای است از یمن.
(معجم البلدان).

[ قَ ] (اِخ) دهی است به مصر. (منتهی
الارب).

[ قَ ] (اِخ) قریه ای است از نواحی بغداد
میان قطربل و مزرفة. (معجم البلدان). دهی
است میان قُطربل و مرزفة، و از آن است
خالدبن زید. (منتهی الارب).

[ قَ ] (اِخ) کوهی است به آفریقا. (منتهی
الارب). و در فتوحات اسلامی از آن یاد
شده است. (معجم البلدان).

[ قَ ] (اِخ) دهی است در یمامه. (منتهی
الارب).

[ قَ رَ ] (اِخ) ابن رومان بن ناحیةبن مراد.
پدر تیره ای است. اویس قرنی از این تیره
است. (از منتهی الارب).

(قَ رْ) [ ع . ] (اِ.) یک دورة صد ساله . ج . قرون .

( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - شاخ ، سرون . 2 - تندی سر مردم که به منزلة جای سرون
جانور است ، زبر سر. 3 - گیسو، موی بافته . 4 - نوک مو. 5 - سر کوه . 6 - کرانة قرص
آفتاب و بالای آن . 7 - آن چه نخست پیدا شود از شعاع آفتاب . 8 - رئیس قوم ، مهتر.

(قَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شتری که آن را با شتر دیگر به هم بسته باشند. 2 -
ریسمانی که با آن دو شتر ببندند. 3 - ترکش . 4 - شمشیر. 5 - تیز.

(قِ رَ) [ ع . ] (ص . اِ.) 1 - نظیر، مانند. 2 - هم دست و حریف در شجاعت و کشتی و
جز آن .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça قرن kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki قرن kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. قرن diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful