قاب

(ترکی، اِ) خوان طعام و در مصطلحات
نوشته که قاب لفظ ترکی است. (بهار عجم). به
معنی آوند و ظرف و چون طبق ظرف طعام
است آن را قاب نیز گویند. (آنندراج). ظرف
بزرگ بی دیواره از مس یا چینی ...

(ع اِ) اندازه. مقدار. (مهذب الاسماء)
(غیاث) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
|| مابین قبضهٔ کمان و خانهٔ کمان. (غیاث).
میان قبضه و گوشهٔ کمان. (منتهی الارب).
خانهٔ کمان. (دهار).
- قاب قوسین.

[ قاب ب ] (ع اِ) سیم (سوّم) سال. (مهذب
الاسماء). دو سال بعد از سال جاری.
|| سال آینده. (آنندراج).

(اِخ) واحه ای است واقع در میان صحرا
در نوبهٔ آفریقا در جانب غربی «دنقله» و در
چهل وپنج هزارگزی ساحل نیل، طول آن از
شمال به جنوب یکصدوهفتادهزارگز است و
چون ارتفاع سطح آن کمتر از نیل است با
احداث جداولی از نیل ...

(اِخ) قریه ای است در خاک مصر در
طرف چپ رود نیل به فاصلهٔ
بیست ونه هزارگزی جنوب شرقی «اسنه» و
در نزدیکی خرابه های شهر قدیمی که به زبان
قبطی «نخب» و به زبان یونانی «التیه» نامیده
میشود قرار دارد. دارای ...

[ ع . ] (اِ.) 1 - اندازه ، مقدار. 2 - مابین قبضة کمان و گوشة آن .

[ تر. ] (اِ.) 1 - بشقاب بزرگ و کم و بیش گود. 2 - جلد یا غلاف برخی چیزها، مانند:
عینک ، ساعت . 3 - جسم سخت از چوب یا غیر چوب بر گرد عکس ، آینه و... که نگه -
دارندة آن باشد، چارچوب .

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça قاب kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki قاب kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. قاب diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.