قائم

[ ءِ ] (ع ص) ایستاده. (منتهی الارب).
برخاسته. بپای. برپا. برپای :
کانک قائم فیهم خطیباً
و کلهم قیام للصلاة.(تاریخ بیهقی
ص ۱۹۲).

|| پابرجا و استوار: بر سبیل مناوبت
دوهزار مرد بر درگاه قائم ...

[ ءِ ] (اِخ) ساختمانی است نزدیک
سامراء که متوکل عباسی آن را بنا کرده است.
(معجم البلدان).

[ ءِ ] (اِخ) لقب محمدبن الحسن
العسکری امام دوازدهم شیعیان. رجوع به
مهدی شود.

[ ءِ ] (اِخ) ابن القادر ملقب به القائم بامر
اللََّه (۴۲۲ -۴۶۷ هـ . ق.) بیست و ششمین
خلیفهٔ عباسی است. در ذی قعدهٔ سال ۳۹۱
متولد شد. مردی دانشمند و خوش صورت و
نیکوسیرت و بااقتدار بود ...

[ ءِ ] (اِخ) ابن متوکل ملقب به القائم
بامراللََّه و مکنی به ابوالعقا. از خلفای عباسی
مصر است که پس از برادرش سلیمان بن
متوکل خلیفه شد و از شجاعت و جلالت و
ابهت خلافت بی بهره نبود در ...

[ ءِ ] (اِخ) (الـ ...) بامراللََّه، محمد نزاربن
عبداللََّه المهدی، مکنی به ابی القاسم خلیفهٔ دوم
از خلفای فاطمی مغرب بود. در زمان پدرش
مهدی با او به ولایت عهدی بیعت کردند و به
سال ۳۲۲ هـ . ...

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça قائم kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki قائم kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. قائم diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.