فاق

(ع اِ) کاسهٔ پر از طعام. || روغن
زیتون پخته. || دشت هموار. || مرغی
است آبی درازگردن. (منتهی الارب). طائری
طویل العنق. (فهرست مخزن الادویه).
|| ...

(اِ) شکاف قلم و شکاف ریش بلند.
(یادداشت بخط مؤلف). هر یک از دو قسمت
جداشده از یکدیگر قلم و ریش و امثال آن. در
تداول عام، خط یا شکاف موی سر را نیز
گویند، و در این معنی محرّف ...

(ترکی، اِ) سوفار تیر. (از چراغ هدایت).
و آنچه از استادان فن تیراندازی مسموع شده
این است که فاق ریسمان خامی است که در
وسط چلهٔ کمان به عرض یک انگشت پیچند
تا سوفار بر آن بند کرده و زه بکشند.
(آنندراج) (فرهنگ نظام).

(اِ.) 1 - شکاف میانِ قلم . 2 - شکاف میان ریش بلند. 3 - سوفار، بخش انتهایی تیر. 4
- وسط چلة کمان .5 - طول شلوار از خشتک تا کمر.

[ ع . ] (اِ.) 1 - کاسة پر از طعام . 2 - روغن زیتون پخته . 3 - دشت هموار.

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça فاق kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki فاق kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. فاق diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.