غرب

Farsça غرب nedir, Farsça - Farsça sözlük غرب ne demek?

[ غَ ] (ع مص) پنهان گردیدن. غایب
شدن. دور شدن. (منتهی الارب) (آنندراج).
فرونشستن. (غیاث اللغات). ناپدید شدن.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). || رفتن. به
یک سو شدن. || شادمانی کردن.
|| ...

[ غَ ] (اِخ) یکی از ایالات مغرب اقصی
است که شامل فاس و مراکش است. از تنگهٔ
سبته شروع و در امتداد کناره های اقیانوس
اطلس به وادی بوینجه (سبو) منتهی می شود.
اراضی آن مرتفع است و از جبال ...

[ غَ ] (اِخ) نامی است که آن را به مغرب
اقصی اطلاق کنند. (اعلام المنجد).

[ غَ ] (اِخ) (الـ ...) در زمان قدیم به
قسمت جنوب غربی اسپانیا و مخصوصاً به
پرتقال جنوبی اطلاق می شد و پس از انقراض
امویین ملوک الطوائفی شد. (از اعلام المنجد).
رجوع به مغرب اقصی شود.

[ غَ ] (اِخ) (بنوالـ ...) امرائی از عرب
تنوخ اند که پس از بازگشت صلیبی ها از
بیروت به این شهر استیلا یافتند (۱۲۹۴ م.)
۹۰ تن سوار داشتند در هر شهری سی نفر از
ایشان برای حراست سرحد مقیم شده ...

[ غَ رَ ] (ع اِ) درخت پده. (منتهی
الارب) (برهان قاطع). نام درختی است که
هرگز بار و میوه ندهد. (برهان قاطع ذیل پده).
درخت پده که کبودرنگ باشد و بر لب
رودخانه ها روید، و در صحاح ...

[ غُ ] (ع اِمص) دوری از جای و دیار
خود. (منتهی الارب) (آنندراج). دوری از
وطن. (المنجد). غربت.

[ غُ ] (ع اِ) جِ غُراب. (منتهی الارب)

(اقرب الموارد).

[ غُ رُ ] (ع ص، اِ) مسافر. (منتهی
الارب) (آنندراج). || غریب.
(غیاث اللغات) (اقرب الموارد). || نادر.
(منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات).
|| نهی غرب؛ جائی است. (منتهی الارب).

[ غُ رْ رَ ] (اِخ) نام کوهی به شام. (منتهی
الارب). کوهی است در شام در دیار کلب، و
در نزد آن چشمهٔ آبی است موسوم به غربة.
متنبی گوید:
عشیة شرقی الحدالی و غرب.
(از معجم البلدان).

|| ...

(غَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پنهان شدن . 2 - دور شدن . 3 - (اِ.) یکی از چهار جهت
اصلی ، جای فرو شدن آفتاب ، باختر. 4 - سرزمین های واقع در غرب (اعم از اروپا
آمریکا).


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça غرب kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki غرب kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. غرب diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful