ظاهر

Farsça ظاهر nedir, Farsça - Farsça sözlük ظاهر ne demek?

[ هِ ] (ع ص) نعت فاعلی از ظهور.
آشکار. پدیدار. هویدا. معلوم. واضح. روشن.
عیان. باهر. مرئی. پدیدآینده. نمودار.
بیان کننده. پدید. زمم : این قاضی شغلها و
سفارتهای بانام کرده و در هریک از آن
مناصحت و دیانت وی ...

[ هِ ] (اِخ) ناحیهٔ بزرگی است در
فسطاط مصر و وجه تسمیه آن است که چون
عمروبن العاص از اسکندریه بازگشت و طرح
فسطاط بریخت، جمعی از قبایل که در
اسکندریه بازمانده بودند در فسطاط به وی
پیوستند و چون ...

[ هِ ] (اِخ) (الملک الـ ...) نوزدهمین
سلطان ممالیک برجی. در ۹۰۴ هـ . ق. پس از
ملک ناصر ابوالسعادات محمدبن قایت بیگ
اشرف، به کوشش خواهر خویش به حکومت
رسید، ولی حکومت وی تا اواخر سال ۹۰۵
بیش نپائید ...

[ هِ ] (اِخ) ابن ابی منصور الحاکم،
مکنی به ابوالحسن و ملقب به الظاهر لاعزاز
دین اللََّه. هفتمین خلیفهٔ فاطمی. او در ۲۷ شوال
۴۱۱ هـ . ق. به جای پدر به خلافت نشست و
در نیمهٔ شعبان ۴۲۷ پس از ...

[ هِ ] (اِخ) ابن عمربن ابی زیدان
(۱۱۰۶ -۱۱۹۶ هـ . ق.). مردی زیرک و
شجاع بود. اصل وی از مدینه است و یکی از
نیاکان او به فلسطین مهاجرت کرد و آنجا
توطن گزید. پدر ظاهر در ...

[ هِ ] (اِخ) ابن محمدبن یوسف غزنوی.
او راست: کتاب مجمل الاسماء که در پایان
سال ۵۶۱ هـ . ق. در دمشق به اتمام رسانیده و
آن مشتمل بر ده کتاب است در فنون مختلف:
کتاب اول در آفرینش انسان و ...

[ هِ ] (اِخ) احمدبن علی بن العمربن
محمدبن عبداللََّه، ابوعبداللََّه العلوی الحسینی.
نقیب علویان به بغداد. وی حدیث بسیار
استماع و روایت کرده است و به قول ابن اثیر
مورخ مشهور از نیکان بغداد بود و هم بدانجا
وفات یافت (۵۶۹ هـ ...

[ هِ ] (اِخ) بیبَرس بن عبداللََّه، السلطان
الاعظم قسیم امیرالمؤمنین رکن الدین ابوالفتح
البندقداری الصالحی، ملقب به الملک الظاهر.
از ممالیک بحری. مولد او به دشت قبچاق در
حدود ۶۲۵ هـ . ق. بود. او سالهای اوّل عمر
خویش را در ...

[ هِ ] (اِخ) تمُربُغا یا تیموربوغا (الملک
الظاهر). شانزدهمین سلطان از ممالیک برجی
مصر در ۸۷۲ هـ . ق. او پس از سیف الدین
ایل بیگ به حکومت رسید، ولی بعد از دو ماه
دست وی را از ...

[ هِ ] (اِخ) سیف الدین (الملک الـ ...)،
مکنی به ابوسعید چقمق. دهمین سلطان
ممالیک برجی مصر. او در سال ۸۴۲ هـ . ق. به
اتفاق امرا و اعیان دولت پس از جمال الدین
یوسف عزیز به حکومت مصر ...

[ هِ ] (اِخ) سیف الدین (ملک الـ ...)
برقوق. از ممالیک برجی مصر. در سال ۷۸۵
هـ . ق. امراء بالاتفاق وی را به جای ملک
صالح حاجی بیک قلاوون به سلطنت
برداشتند، لکن در سال ۷۹۱ وی را از
حکومت ...

[ هِ ] (اِخ) سیف الدین خوشقدم (ملک
ناصر ناصری). چهاردهمین سلطان ممالیک
برجی. او از آزادکردگان ملک مؤید شیخ
محمود ظاهری چهارمین سلطان ممالیک
برجی بود و ابتدا سمت اتابیکی ملک مؤید
شهاب الدین احمد داشت و سپس در ...

[ هِ ] (اِخ) سیف الدین ططر، مکنی به
ابوالفتح. ششمین سلطان ممالیک برجی مصر.
پس از احمد، مظفر در سال ۸۲۴ هـ . ق. به
حکومت نشست لکن حکومت او دیر نپائید و
ناصرالدین محمد صالح، جانشین او شد.
رجوع به ...

[ هِ ] (اِخ) (شیخ...) صدفی. او راست:
«السر المصون فیما کرم به المخلصون».
(کشف الظنون).

[ هِ ] (اِخ) غازی غیاث الدین بن سلطان
صلاح الدین یوسف بن ایوب، ملقب به الملک
الظاهر و مکنی به ابوالفتح و ابومنصور. از
ملوک دولت ایوبیان حلب. مولد او به نیمهٔ
رمضان سال ۵۶۸ هـ . ق. یعنی یک ...

[ هِ ] (اِخ) مجدالدین عیسی.
شانزدهمین امیر سلسلهٔ اُرتقیهٔ ماردین. وی
در ۷۷۸ هـ . ق. به حکومت نشست و تا سال
۸۰۹ ملک راند و در این سال صالح که
آخرین امیر این سلسله بود به حکومت رسید
و ...

[ هِ ] (اِخ) محمدبن احمد
الناصرلدین اللََّه بن المستضی ء، مکنی به
ابی نصر. سی وپنجمین خلیفهٔ عباسی (۶۲۲-
۶۲۳ هـ . ق.). در سلخ رمضان سنهٔ اثنتین و
عشرین و ستمائه (۶۲۲ هـ . ق.) خویشان و
ارکان ...

[ هِ ] (اِخ) هلال بن بدربن حسنویه بن
حسین برزکانی کرد. پس از پدر به جای وی
نشست و یک سال بیش در این مقام بنماند و
شمس الدولهٔ دیلمی او را از مقر خویش براند
و کمی پس از ...

[ هِ ] (اِخ) یحیی (الملک الـ ...) بن
اسماعیل بن العباس الرسولی. یازدهمین امیر
سلسلهٔ رسولیان یمن. او در سال ۸۳۱ هـ . ق.
به تخت ملک نشست و هم بدان مقام ببود تا
در سال ۸۴۲ در صنعاء درگذشت. وی ...

(هِ) [ ع . ] (اِفا. ص .) 1 - پیدا، آشکار. 2 - روی بیرونی هر چیزی .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça ظاهر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki ظاهر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. ظاهر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful