صفا

Farsça صفا nedir, Farsça - Farsça sözlük صفا ne demek?

[ صَ ] (ع مص) روشنی. (منتهی
الارب). صافی شدن. (مصادر زوزنی) (تاج
المصادر بیهقی). پاک و بی غش و بی کدورت
شدن. (غیاث اللغات). || (اِمص) پاکیزگی.
(دهار). پاکی. مقابل کدورت، مقابل
تیرگی : ...

[ صَ ] (اِخ) نهری است به بحرین و آن
شاخابهٔ عین محلم است. (معجم البلدان).

[ صَ ] (اِخ) قلعه ای است به بحرین و
هجر. ابن فقیه گوید: صفا قصبهٔ هجر است و
یوم الصفا از ایام عرب است. جریر گوید:
ترکتم بوادی رحرحان نساءکم
و یوم الصفا لاقیتم الشعب اوعرا...
(از معجم البلدان).

[ صَ ] (اِخ) بلدی است در بلاد تمیم.
(معجم البلدان).

[ صَ ] (اِخ) مکان بلندی است از کوه
ابوقبیس، بین آن و مسجدالحرام عرض وادی
است که راه و بازار است. نصیب گوید:
و بین الصفا و المروتین ذکرتکم
بمختلف من بین ساع و موجف
و عند طوافی ...

[ صَ ] (اِخ) دهی از دهستان اوغاز
بخش باجگیران شهرستان قوچان.
۳۹۰۰۰گزی جنوب باختری باجگیران سر
راه مالرو عمومی باجگیران به بی بهره.
کوهستانی. سردسیر. سکنه ۱۰۶ تن. آب آن
از چشمه. محصولات غلات و تریاک. شغل
اهالی زراعت، مالداری، قالیچه و ...

[ صَ ] (اِخ) دهی از دهستان رابر بخش
بافت شهرستان سیرجان. ۴۵هزارگزی خاور
بافت. سر راه مالرو بافت به سید مرتضی.
کوهستانی. سردسیر. دارای ۱۴۴ تن سکنه.
آب آن از چشمه. محصول غلات و حبوبات.
شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ
جغرافیایی ...

[ صَ ] (اِخ) (حاج میرزا...) ملقب به
قنبرعلی شاه از مردم مازندران. تولد وی به
سال ۱۲۱۲ و وفات او به سال ۱۲۹۱ هـ . ق.
بوده است و در تکیهٔ صفائیه جنب کوه طبرک
ری مدفون است. (از ...

[ صَ ] (اِخ) نام وی میرزا ابراهیم و از
اعاظم اهالی دارالعلم شیراز و از سلسلهٔ
سادات دشتکی و به وفور ذهن و جودت طبع
ممتاز و از فرزندان غیاث الدین منصور و علو
نسب وی در آن دیار مشهور... و ...

[ صَ ] (اِخ) لقب شمعون است که پطرس
تفسیر فرموده و آن کلمهٔ یونانی است بمعنی
سنگ. یوحنا ۱: ۴۲. (قاموس کتاب مقدس).


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça صفا kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki صفا kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. صفا diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful