صبر

Farsça صبر nedir, Farsça - Farsça sözlük صبر ne demek?

[ صَ ] (ع مص، اِمص) شکیبیدن.
شکیبایی. شکیبایی کردن. پائیدن. نقیض
جزع. و در کشاف اصطلاحات الفنون آرد:
صبر بفتح و سکون با بمعنی شکیبائی است.
سالکان گفته اند: تصبر واداشتن نفس است بر
مکاره و تجرع مرارت؛ یعنی اگر آدمی صبر را
مالک ...

[ صَ بِ / صَ ] (ع اِ) سولع. مقر. ایلوا.
بفتح اول و کسر ثانی است. و سکون ثانی
جائز نیست مگر بضرورت شعری. و آن
عصارهٔ تلخ است از درختی که به هندی ایلوا
گویند. اما از قاموس ...

[ صُ ] (اِخ) بطنی است از غسان.
(مهذب الاسماء) (منتهی الارب).

[ صُ ] (ع اِ) زمین سنگریزه ناک. (منتهی
الارب). || کرانه. (منتهی الارب) (نشوء
اللغة ص ۱۷). || سطبری هر چیزی و طرف
آن. || ابر سپید.

[ صِ ] (ع اِ) ابر سپید. || ناحیت.
(منتهی الارب).

[ ] (اِخ) کوهی است که در آن معدنی از
طلاست. (الجماهر بیرونی ص ۲۷۰).

[ ] (اِ) صنبر. روز دوم از هفت روز
بردالعجوز است. (آثار الباقیه).

[ صُ بُ ] (ع اِ) جمع صبیر. (منتهی
الارب). رجوع به صبیر شود.

[ صُ بُ ] (ع اِ) زمینی که در آن
سنگ ریزه بود. (مهذب الاسماء) (منتهی
الارب).

[ صَ بَ ] (ع اِ) برف. (منتهی الارب).

[ صَ بِ ] (اِخ) نام کوهی است بلند در
یمن و در آن قلعه ها و قریه های چند است و
قلعه ای در این کوه است بنام صبر. یاقوت
گوید: ندانم کوه را بنام قلعه خوانده اند یا قلعه ...

(صَ) [ ع . ] (اِ.) گیاهیست با برگ های دراز و ضخیم و تیغ دار با گل های زرد رنگ .
در جاهای گرم می روید و طعم تلخ دارد.

( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص ل .) شکیبایی کردن . 2 - (اِمص .) بردباری . 3 - (عا.) عطسه
. ؛ ~ ایوب کنایه از: شکیبایی بسیار زیاد.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça صبر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki صبر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. صبر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful