سوار

Farsça سوار nedir, Farsça - Farsça sözlük سوار ne demek?

[ سَ ] (ص، اِ) در قدیم «سوار»[ رجوع شود به اسواره، اسوبار ]، کردی
«سوار»، افغانی «اسپر، اسور»، بلوچی
«سوار» (اشتقاق اللغة ص ۷۴۹، کلمهٔ
فارسی «سوآر، اسوار»)، پهلوی «اسبار»مأخوذ از پارسی باستان «آسابارا». رجوع
به نیبرگ ص ...

[ سَ وْ وا ] (ع ص) عربده گر و آنکه در
سر او شراب زود اثر کند و مست گردد.
(آنندراج) (منتهی الارب). عربده کننده.
(مهذب الاسماء). || سخن که در سر جای
گیرد. || ...

[ سُ ] (ع اِ) تیزی و حدت شراب.
|| تیزی هر چیز. (آنندراج) (منتهی الارب).

[ سِ ] (ع اِ) یاره و آن زیوری است که
به هندی کنگن گویند. ج، اَسوِرَه. جج،
اساوره. (آنندراج) (مهذب الاسماء). ج،
اسوره. دست رنجن. (شرفنامهٔ). یاره.
(لغت نامهٔ مقامات حریری) (منتهی الارب).
دست آورنجن. (ترجمان القرآن):
بر اسب سعادت سواری ...

[ سِ ] (ع مص) رجوع به مساورة شود.

[ سَ وْ وا ] (اِخ) ابن حمدون قیسی
مجاری مردی جنگی و آشنا به ادب بود.
بسال ۲۷۶ هـ . ق. در اندلس در ناحیت راجله
قیام کرد و گروهی در خاندانهای عرب بگرد
او فراهم شدند تا با مردم ...

(س ) [ ع . ] (اِ.) دستبند زنانه ، دست برنجن .

(سَ) [ په . ] (ص . اِ.) 1 - کسی که بر روی اسب و مانند آن نشیند و از جایی به جایی
رود. 2 - (عا.) مسلط ، چیره .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça سوار kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki سوار kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. سوار diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful