سپر

[ سِ پَ ] (اِ) پهلوی «سپر»،
سانسکریت فلکه فرا (سپر)، ارمنی عاریتی
و دخیل «اسپر». اسپر. آلتی فلزی و مدور
که بهنگام حملهٔ دشمن آن را محافظ اعضاء
بدن قرار می دادند. (حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). معروف است و به ...

[ سِ پِ ] (اِ) در شیرکوه گیاهی است از
نوع سرخس. (یادداشت مؤلف).

(س پَ) [ په . ] (اِ.) ابزاری جنگی از جنس فلز یا چرم که برای سالم ماندن از ضربات
شمشیر و نیزه از آن استفاده می کردند. ؛ ~ بلای کسی شدن کنایه از: خطر یا دشواری
مربوط به او را پذیرفتن .

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça سپر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki سپر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. سپر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.