ربی

Farsça ربی nedir, Farsça - Farsça sözlük ربی ne demek?

[ رُ با ] (اِخ) موضعی است. (منتهی
الارب).

[ رُ با ] (ع اِ) جِ رُبْیة و رُبَیّة. (منتهی
الارب).

[ رُبْ با ] (ع ص، اِ) گوسپند بچه آورده.
|| گوسپند بچه مرده. گوسپند نوزاده، و آن
در بز و گوسفند و گاو و شتر بکار برده آید. ج،
رُباب و هو نادر قاله فی النهایة. ...

[ رُبْ بی ] (اِخ) حسن بن علی. محدث
است. (ناظم الاطباء).

[ رُبْ بی ] (از ع، ص نسبی) فروشندهٔ
رُب. (ناظم الاطباء).

[ رُبْ بی ] (ع اِ) نام ماه جمادی الآخر به
جاهلیت. (السامی فی الاسامی). لیکن در
منتهی الارب رُبّ بدون «ی» بدین معنی
آمده است، آنهم نه به معنی جمادی الآخرة
بلکه بمعنی جمادی الاولی. (یادداشت مرحوم
دهخدا). رُبّی ...

[ رُبْ بی ی ] (ص نسبی) نسبت به
قبایل پنجگانهٔ رباب است لأن الواحد منهم
ربة لأنک اذا نسبت الشی ء الی الجمع ردته الی
الواحد کما تقول فی المساجد مسجدی الا ان
تکون سمیت به رجلاً ...

[ رُ بَ ] (ع اِ) نوعی از حشرات.
|| گربه. (آنندراج).

[ رُ با ] (ع اِ) جِ رُبْیة. (ناظم الاطباء).
رجوع به رُبْیة شود.

[ رُ بی ی ] (ع اِ) رباء. ربا. (ناظم الاطباء).
رجوع به رباء و ربا شود.

[ رُ ] (ع اِ) جِ رُبْوة. رَبْوة. رِبْوة. ربوة
الرابیة؛ ما ارتفع من الارض. (قطر
المحیط): دلم را بتماشای صحرا نظری
است و جانم را به مطالعهٔ رُبی و ریاض
التفاتی. (سندبادنامه ص ۱۳۵).

[ رِبْ بی ی ] (ع ص نسبی، اِ) گروه
بسیار. ج، رِبّیّون. (یادداشت مرحوم دهخدا).
واحد رِبّیّین است، و هم الوف من الناس.
هزارها. ج، رِبّیّون. (از ناظم الاطباء) (منتهی
الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
|| خدای ترس. (یادداشت ...

[ رِ ] (از ع، اِ) ربا. معاملهٔ ربا. (یادداشت
مرحوم دهخدا) مُمالِ «ربا»:
سخن مجوی فزون زآنکه حق تست از من
که این ربی بود و نیستمان حلال ربی.
ناصرخسرو.

[ رَبْ بی ] (ع ص نسبی) نسبت است به
رَبّ. (از المنجد) (از اقرب الموارد).

[ رَبْ بی ] (ع منادا، صوت) پروردگار
من. خدایا. الهی. (یادداشت مرحوم دهخدا).
ای خدای من. (ناظم الاطباء):
ابریق می مرا شکستی ربی
بر من در عیش را ببستی ربی
بر خاک بریختی می ناب مرا
خاکم بدهن مگر تو مستی ربی!
(منسوب ...

[ رَ بی ی ] (ع مص) پرورش یافتن در برِ
کسی: ربوت فی حجره ربواً و ربیت رباءً و
ربیاً. (منتهی الارب). پرورش یافتن.
(آنندراج). || در میان قومی وربالیدن. (تاج
المصادر بیهقی).

[ رَبْ یْ ] (ع منادا، صوت) رَبِّ. گاهی
در قَسَم «ب» دوم را به «ی» بدل کنند، و منه
قولهم: لا و ربیک لاافعل کذا؛ یعنی قسم
بپروردگار تست... (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد) (آنندراج) (از متن اللغة).


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça ربی kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki ربی kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. ربی diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful