خبر

Farsça خبر nedir, Farsça - Farsça sözlük خبر ne demek?

[ خَ ] (اِخ) دهی است بیمن در عربستان.
(از منتهی الارب).

[ خَ ] (اِخ) محلی است بر شش میلی
مسجد سعدبن ابی وقاص و در آن دو برکه
است یکی برکهٔ خلفا و دیگر برکهٔ ام جعفر،
عمق آنها پنجاه ذرع است ولی آب آنها کم
است و در آنجا ...

[ خَ ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش
بافت شهرستان سیرجان است که در جنوب
باختری بافت واقع و بحدود زیر میباشد:
شمال دهستان بلورد، خاور دهستان ده سرد،
جنوب دهستان ارزوئیه، باختر دهستان
علی آباد. قسمت خاوری این دهستان
کوهستانی ...

[ خَ ] (اِخ) دهی است به شیراز و از آن ده
است فضل بن حماد صاحب مسند. (از منتهی
الارب). صاحب نزهة القلوب بگاه تعیین
محل «قلعهٔ تیرخدای» از ده خبر نام میبرد بر
این قرار: قلعهٔ تیر خدای ...

[ خَ ] (اِخ) دهی است از دهستان جوزم
و دهج بخش شهر بابک یزد، واقع در ۶۳
هزارگزی شمال باختری شهر بابک متصل به
راه فرعی شهر بابک. این ناحیه کوهستانی
است با آب و هوای معتدل که ۷۵۸ ...

[ خَ بَ ] (ع اِ) آگاهی. آگهی. اطلاع.
وقوف. (از ناظم الاطباء):
خبر شد ورا زآنکه افراسیاب
چو کشتی برآمد ابر روی آب.فردوسی.
چو اندر نصیبین خبر یافتند
همه جنگ را تیز بشتافتند.فردوسی.
چیزها خواستی پنهان چنانکه... کس خبر
نداشت. (تاریخ بیهقی). ...

[ خَ بِ ] (ع اِ) سدر. درخت کُنار. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة)
(از معجم الوسیط). خَبر. || جای و محلی که
در آنجا درخت کنار است. (از منتهی الارب)
(از ناظم الاطباء). ...

[ خَ بِ ] (ع ص) عالم بخبر. مطلع بخبر.
واقف بخبر. مطلع. دانا. (از متن اللغة) (از
معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (از تاج
العروس) (از لسان العرب) (از منتهی الارب).

[ خِ ] (ع اِ) توشه دان بزرگ. (از متن اللغة)
(از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (لسان
العرب) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

[ خِ ] (ع مص) آگاهی یافتن بچیزی. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة)
(از معجم الوسیط) (از ناظم الاطباء).
|| کشاورزی کردن بنصف محصول یا
بیشتر و یا کمتر. (از منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء).

[ خُ ] (ع مص) مصدر دیگری است در
خِبر و آن علم بحقیقت چیزی پیدا کردن. (از
متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس)
(از لسان العرب). «ما لی به خبر». (از اقرب
الموارد):
بکنم هرچه بدانم که دروخیرست ...

[ خُ ] (ع ص) عالم بخبر. مطلع. خبردار.
واقف. دانا. (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از
لسان العرب) (از تاج العروس) (از منتهی
الارب) (از ناظم الاطباء).

[ خَ ] (ع مص) شیار کردن زمین برای
زراعت. (از منتهی الارب) (از معجم الوسیط).
|| امتحان کردن. آزمودن. (از معجم
الوسیط). آگاهی به چیزی یافتن.
(معجم الوسیط) (منتهی الارب). || خبر
کسی را ...

[ خَ ] (ع اِ) درخت کُنار. (از منتهی
الارب). درخت اراک و سدر و آنچه از علف
که در دور آن روید. (از اقرب الموارد) (از
متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس)
(از لسان العرب) (از البستان). ...

(خَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آگاهی ، اطلاع . 2 - گفتاری که از پیامبر یا امام نقل
شود.3 - کلمه ای است در جمله که حالت یا صفت مبتداء را بیان می کند. 4 - در صنعت
چاپ مطلبی که برای حروفچینی فرستاده می شود. 5 - اتفاق ، حادثه . 6 - (عا.) هشیار،
مطلع .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça خبر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki خبر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. خبر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful