تیر

Farsça تیر nedir, Farsça - Farsça sözlük تیر ne demek?

(اِخ)
از شهرهای قدیمی فینیقی. صور.
رجوع به صور و قاموس الاعلام ترکی شود.

[ یِ ] (اِخ)
سیاستمدار و مورخ
فرانسوی (۱۷۹۷-۱۸۸۷ م.). وی مکرر
وزیر، نخست وزیر و وکیل مجلس شد و به
ریاست قوهٔ مجریه رسید و معاهدهٔ
فرانکفورت را منعقد کرد و به ریاست
جمهوری انتخاب شد (۱۸۷۱ ...

(اِخ) به رود دجله هم اطلاق شده و آن در
اصل تیگر بوده که ایرانیها به مناسبت تندی به
دجله می گفتند. در زبان فرنگی هم تیگر به
دجله گویند از فارسی گرفته اند. (فرهنگ
لغات شاهنامه). آقای پیرنیا آرد: ...

(اِخ) نام فرشته ای است که بر ستوران
موکل است و تدبیر و مصالحی که در روز
تیرماه تیر واقع شود به او تعلق دارد. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
به ...

(اِخ) عطارد. (لغت فرس اسدی چ اقبال) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از
آنندراج) (از اوبهی) (از ناظم الاطباء). نام
ستارهٔ عطارد است. او را دبیر فلک خوانند و
گویند مربی علماء و مشایخ و قضات و ارباب
قلم باشد. ...

[ تِ یَ ] (ع اِ) جِ تارة. (منتهی الارب).
رجوع به تارة شود.

[ تِ یُ ] (ع اِ) مرغی شبیه طاووس ماده.
(ناظم الاطباء) (از برهان).

(ع اِ) صحرا. || بیابان. || شاه
تیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

(اِ) معروف است و به عربی سهم
خوانند.
(برهان). تیر که از کمان جهد. (لغت فرس
اسدی چ اقبال ص ۱۳۹). تیر کمان. (فرهنگ
رشیدی) (انجمن آرا). ترجمهٔ سهم، و خدنگ
و ناوک مترادف آن، و این مجاز است ...

[ په . ] (اِ.) 1 - چوب راست و باریک با نوکی آهنین و تیز که با کمان آن را پرتاب
کنند. 2 - گلوله ای که از تفنگ ، توپ و مانند آن ها شلیک می شود. ؛ ~ کسی به سنگ
خوردن کنایه از: ناکام شدن ، در نقشة خود شکست خوردن .

[ په . ] (اِ.) 1 - ماه چهارم از هر ماه شمسی . 2 - پاییز، خزان . 3 - نام روز
سیزدهم از هر ماه خورشیدی .

(اِ.) سیارة عُطارد.

(اِ.) راست .

(اِ.) بخش ، بهره ، نصیب .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça تیر kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki تیر kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. تیر diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful