تورانشاه

(اِخ) ملک المعظم شمس الدوله
فخرالدین ایوب. از امرای بنی ایوب است. وی
در سودان و یمن جنگها کرد و فاتح شد و
مدتی در دمشق و اسکندریه فرمانروا بود و در
سال ۵۷۶ هـ . ق. درگذشت و مردی کریم ...

(اِخ) ملک المعظم. وی هشتمین
از ملوک ایوبی مصر و پسر ملک صالح
نجم الدین ایوب است که پس از وفات پدر در
سال ۶۴۷ هـ . ق. به حکومت رسید و در
جنگهای صلیبی شرکت کرد. رجوع به
قاموس الاعلام ...

(اِخ) خواجه جلال الدین... . حاکم
ابرقو و نشاندهٔ شاه شجاع. رجوع به تاریخ
گزیده ج ۱ ص ۶۹۶، ۶۹۷، ۷۰۶ و ۷۰۷ و
حبیب السیر ج ۳ ص ۳۰۵، ۳۱۳ و ۳۱۶ شود.

(اِخ) ابن قطب الدین تهمتن.
پادشاه هرموز که از حدود ۷۴۷-۷۷۹ هـ . ق.
سلطنت کرد. (از اعلام دیوان حافظ چ
قزوینی). رجوع به تاریخ عصر حافظ ج ۱
ص ۸۶، ۱۳۷، ۲۲۵، ۲۲۶ و ۳۵۵ و ۳۷۵
شود.

(اِخ) پسر طغرل شاه، از سلاجقهٔ
کرمان که پس از پدر با برادرانش، بهرامشاه و
ارسلانشاه به مدت هشت سال نزاع داشت و
به هر چندگاه یکی از این سه نفر حاکم کرمان
می شدند. رجوع به تاریخ گزیده ج ۱ ص ...

(اِخ) برادر سلطان شاه بن قاورد
که پس از برادر در سال ۴۷۶ هـ . ق. به سلطنت
کرمان رسید و سیزده سال حکومت راند و در
سال ۴۸۷ هـ . ق. درگذشت. رجوع به سلاجقهٔ
کرمان و حبیب السیر و تاریخ ...

(اِخ) نام وزیر. (غیاث اللغات) (آنندراج). خواجه جلال الدین وزیر
شاه شجاع و ممدوح حافظ:
خوشم آمد که سحر خسرو خاور می گفت
با همه پادشهی بندهٔ تورانشاهم.حافظ.
تورانشه خجسته که در من یزید فضل
شد منت مواهب او طوق گردنم.
حافظ.
رجوع ...

(اِخ) پادشاه ماوراءالنهر. (ناظم
الاطباء). ملک توران. ... و یقال: لملکها
[توران ] توران شاه. (منتهی الارب). پادشاه
توران، چنانکه ایرانشاه پادشاه ایران است.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
توران شه :
بزرگان بر او گوهر افشاندند
جهان پاک تورانشهش خواندند.فردوسی.
که توران شه آن ...

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça تورانشاه kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki تورانشاه kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. تورانشاه diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.