ترکه

[ تُ کَ ] (اِخ) صاین الدین علی بن
محمدبن محمد ترکه. رجوع به صائن
اصفهانی شود.

[ تُ کِ ] (اِخ) ده کوچکی از بخش
گوران شهرستان کرمانشاه است که نزدیک
آبادی علیکه واقع است و ۵۰ تن سکنه دارد
که از تیرهٔ تفنگچی هستند. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ...

[ تُ کِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
جوانرود که در بخش پاوهٔ شهرستان سنندج و
۴۹ هزارگزی جنوب خاوری و ۷ هزارگزی
جنوب راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه و ۴
هزارگزی جنوب قلعهٔ جوانرود قرار دارد.
کوهستانی و سردسیر ...

[ تَ کَ / کِ ] (اِ) شاخهٔ بلند و باریک و
سبز از هر درختی مانند ترکهٔ انار و ترکهٔ بید.
(ناظم الاطباء). شاخ تر و باریک درخت.
شاخ باریک و لمس بی گره، یکساله یا دو سالهٔ
درختی. (یادداشت بخط مرحوم ...

[ تَ رِ کَ ]
(ع اِ) مأخوذ از ترکة تازی،
میراث و آنچه از شخص متوفی باقی ماند.
پس نهاد. (ناظم الاطباء). مرده ریگ :
پارسازاده ای را نعمت بیکران از ترکهٔ عمان
بدست افتاد. (گلستان). چون از آن ...

(تَ کِ) (اِ.) 1 - شاخة باریک و دراز که از درخت بریده باشند. 2 - مجازاً لاغر،
باریک اندام .

(تَ رِ کِ) [ ع . ترکة ] (اِ.) میراث ، مالی که از مرده به جا مانده باشد.

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça ترکه kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki ترکه kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. ترکه diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.