تخت سلیمان

[ تَ تِ سُ لَ ] (اِخ) آثار
قلعه ای است که در نزدیکی اشاقی قرار دارد.
رجوع به سفرنامهٔ مازندران رابینو بخش
انگلیسی ص ۱۶۱ و ترجمهٔ وحید ص ۲۱۷
شود.

[ تَ تِ سُ لَ ] (اِخ) در
یکی از بلندیها که در سر راه شیراز و اصفهان
واقع است خرابه های درهم و برهمی دیده
میشود و چنین به نظر می آید که آثار شهری
است. در اینجا چیزی ...

[ تَ تِ سُ لَ ] (اِخ) از
کوههای دوهزار. رجوع به سفرنامهٔ مازندران
رابینو بخش انگلیسی ص ۱۵۳ و ترجمهٔ
وحید ص ۲۰۴ شود.

[ تَ تِ سُ لَ ] (اِخ) نام
کوهی است در وسط کشمیر که تخت حضرت
سلیمان علیه السلام در آنجا فرودآمده و
الحال مردم برای زیارت آن می روند.
(آنندراج). مقامی است در کشمیر. (غیاث
اللغات). در جهت شرقی افغانستان ...

[ تَ تِ سُ لَ ] (اِخ) آثار
مخروبه ای است در بیست وپنج فرسخی
دریاچهٔ ارومیه بطرف شرقی که عده ای از
مورخین آنرا پایتخت آذربایجان در زمان
پارتیها دانسته و معتقد بودند که آتشکدهٔ
آذرگشسب هم در آنجا بوده است. ...

[ تَ تِ سُ لَ ] (اِخ) تخت
منسوب به حضرت سلیمان :
مگر تخت سلیمانست کز دریا سحرگاهان
نباشد زی که و هامون مگر بر باد جولانش.
ناصرخسرو.
بر دل پاکش غباری بیگناه از من چراست
دیو بی انصاف بر ...

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça تخت سلیمان kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki تخت سلیمان kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. تخت سلیمان diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.