پند

Farsça پند nedir, Farsça - Farsça sözlük پند ne demek?

[ پَ ] (اِخ) نام کوهی در شمال یونان قدیم
میان تسالی و اپیر، مخصوص اپولون و
موزها. اکنون آن را آگرافا خوانند.

[ پَ ] (اِ) قسمتی است از تقسیمات
باغستان (در قزوین). فند. هر قطعه باغ انگور
دارای پنجاه بوتهٔ رَز.

[ پُ ] (اِ) گلولهٔ پنبهٔ حلاجی کرده باشد.
(برهان قاطع). گلولهٔ پنبهٔ زده. پاغنده. غنده.
(فرهنگ جهانگیری). گاله. پنجش. پنجک.
پندش. پنده. پندک. و رجوع به پاغنده شود.
|| برآمدگی روی شاخهٔ درخت که مبدل به
جوانه شود و ...

[ پَ ] (اِ) نشستگاه را گویند و به عربی
مقعد خوانند. (برهان قاطع). دُبُر (پندی کنایه
از امرد است):
پند و نرهٔ حامدی آن کشته مفاجا
بر... نجوم آژخ بر خایهٔ طب فنج.
سیف اسفرنگ (از جهانگیری).

[ پَ ] (اِ) آن است که به عربی نصیحت
گویند. (برهان قاطع). اندرز. نُصح. وعظ.
موعظت. موعظه. عبرت. (مهذب الاسماء).
نُخیلة. وَصاة. ذِکری. ذکر. تذکیر. (منتهی
الارب). صلاح گوئی. تذکره :
مرا به روی تو سوگند و صعب سوگندی
که ...

(پَ) [ په . ] (اِ.) 1 - اندرز، نصیحت . 2 - عهد، پیمان .

( ~.) (اِ.) 1 - چاره ، تدبیر، بند، فند، مکر، حیله . 2 - فن کشتی گیری ، حیلة کشتی
.

(پِ) (اِ.) مقعد، نشستنگاه ، دبر.


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça پند kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki پند kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. پند diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful