بیستون

[ سُ ] (اِخ) دهی از دهستان چمچال
بخش صحنهٔ شهرستان کرمانشاه است و ۸۵۰
تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۵).

[ سُ ] (اِخ) از حکمرانان رویان و
رستمدار سلسلهٔ پادوسیان. جلوس از سال
۶۱۰ تا ۶۲۰ هـ . ق. (التدوین).

[ سُ ] (اِخ) ابن وشمگیربن
مرداویج بن زیاربن وردانشاه گیلانی. سومین
از امرای آل زیار و لقب او بیستون ظهیرالدوله
است و مکنی به ابومنصور (۳۵۷ -۳۶۶
هـ . ق.). وی مدتی در ری علم اقتدار
برافراخت. ...

[ سُ ] (اِخ) در مآخذ عربی بغستان (بعدها) بهستون کوهی در حدود چهل
کیلومتری کرمانشاه کنار جادهٔ همدان.
حجاریها و کتیبه های بیستون از زمان
داریوش اول هخامنشی است. حجاریها
داریوش را در حالی که ایستاده و دست
راست را ...

[ سُ ] (ص مرکب) (از: بی +ستون)
بدون پایه. بدون ستون :
بدان آهن که او سنگ آزمون کرد
تواند بیستون را باستون کرد.نظامی.

- بیستون ستون انگیز؛ کنایه از کفل و
سرین معشوقان که ...

Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça بیستون kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki بیستون kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. بیستون diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.