بهار

Farsça بهار nedir, Farsça - Farsça sözlük بهار ne demek?

[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان فرق است
که در بخش مرکزی شهرستان قوچان واقع
است. دارای ۶۲۹ تن سکنه است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۹).

[ بِ ] (اِخ) ایالتی در هند. در شمال
شرقی دکن که در بخش شرقی دشت گنگ
واقع است و دارای ۴۰۲۱۹۰۰۰ تن سکنه
میباشد. کرسی آن پتنه. محصول عمدهٔ آنجا
برنج، نیشکر و پنبه است. (فرهنگ فارسی
معین). نام ...

[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان تبادکان
است که در بخش حومهٔ شهرستان مشهد واقع
است و دارای ۳۵۵ تن سکنه است. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).

[ بَ ] (اِخ) ملک الشعراء محمدتقی بن
ملک الشعراء محمدکاظم صبوری. شاعر
بزرگ عصر ما (۱۲۶۶ -۱۳۳۰ هـ .ش.). وی
در عین حال شاعر و محقق و نویسنده و استاد
دانشگاه و روزنامه نگار و مرد سیاست ...

[ بَ ] (اِخ) نام جزیره ای خوش آب و
هوا. (برهان) (ناظم الاطباء).

[ بُ ] (ع اِ) بت. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). || فرستوک.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پرستو.
(آنندراج) (از اقرب الموارد). || ماهیی
است سپید. (منتهی الارب) (آنندراج) (از
اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).

[ بِ ] (اِ) بمعنی تنگ بار است که عبارت
از یک تای بار است. (برهان) (ناظم الاطباء).
یک تنگ بار. (آنندراج) (جهانگیری).

[ بَ ] (ع اِ) هر چیز خوب و خوش نما.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر چیز نیکو و
روشن. (آنندراج). || سرسینهٔ اسب و
سپیدی در آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
(ناظم الاطباء).

[ بَ ] (اِ) فصل ربیع است؛ یعنی بودن
آفتاب در برج حمل و ثور و جوزا. (از
جهانگیری). فصل ربیع و آن در بلاد اقلیم
چهارم و پنجم و ششم، مدت ماندن آفتاب
است در حمل و ثور و ...

( ~.) ( اِ.) بتخانه ، بتکده .

(بَ) [ په . ] ( اِ.) اولین فصل سال شامل سه ماه : فروردین ، اردیبهشت و خرداد.

دادن ( ~. دَ) (مص ل .) در فصل بهار، با لشکر در جایی اقامت کردن .


Farsça - Farsça sözlüğünde Farsça بهار kelimesinin Farsça manası nedir? Farsça dilindeki بهار kelimesinin Farsça dilindeki manasını yukarıda okuyabilirsiniz. بهار diğer dillerde anlamlarına aşağıdan ulaşabilirsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful